جدول جو
جدول جو

معنی کچه لاب - جستجوی لغت در جدول جو

کچه لاب
پوسته ی تخم مرغ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کچه بازنده. که کچه بازد. که کچه بازی کند:
به راست بازی آن بی غلطزن کچه باز
که جفت داد به پنج و سپرد طاق به چار.
ظهوری (از آنندراج).
رجوع به کچه و رجوع به کچه بازی و رجوع به کجه باز شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان قیلاب اندیمشک. کوهستانی و گرمسیر است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کچه باز
تصویر کچه باز
آنکه کجه بازی کند: (چرخ کجه باز تا نهان ساخت کجه با نیک و بد دایره در باخت کجه. ) (رودکی) درینجا ایهام است (معنی دیگر کج باز کجرفتار و کج روش است)
فرهنگ لغت هوشیار
ابزار نخ ریسی دستی
فرهنگ گویش مازندرانی
سرلخت، سر برهنه، دخترانی که مقید به حجاب و پوشش موی سر
فرهنگ گویش مازندرانی
شکاف دار دیوار
فرهنگ گویش مازندرانی
قاشق بزرگ با دسته ی بلند و صاف
فرهنگ گویش مازندرانی
کشاله ران
فرهنگ گویش مازندرانی
پوست گردو، پوست تخم مرغ
فرهنگ گویش مازندرانی